tolerable, endurable
قابل تحمل
فارسی به انگلیسی
endurable, tolerable
فارسی به عربی
محتمل
مترادف و متضاد
قابل قبول، متوسط، تحمل پذیر، نسبتا خوب، قابل تحمل، مدارا پذیر
قابل تحمل، حمایت کردنی، تاب اوردنی
قابل تحمل، تاب اوردنی
کلمات دیگر:
tolerable, endurable
endurable, tolerable