کلمه جو
صفحه اصلی

فرتاش

فارسی به عربی

ان یکون

فرهنگ اسم ها

اسم: فرتاش (پسر) (فارسی) (تلفظ: fartāš) (فارسی: فَرتاش) (انگلیسی: fartash)
معنی: وجودی که در برابر عدم است، وجود که در برابر عدم است، ( از بر ساخته ی فرقه آذرکیوان ـ برهان، چ معین، )

(تلفظ: fartāš) وجود که در برابر عدم است . (از بر ساخته‌ی فرقه آذرکیوان ـ برهان . چ معین .)


مترادف و متضاد

being (اسم)
جوهر، شخصیت، وجود، هستی، موجود زنده، فرتاش، افریده

فرهنگ فارسی

وجود که در برابر عدم است

لغت نامه دهخدا

فرتاش.[ ف َ ] ( اِ ) وجود که در برابر عدم است. ( برهان ). برساخته فرقه آذرکیوان. ( از حاشیه برهان چ معین ).

پیشنهاد کاربران

قهرمان

فرتاش یعنی قوی و قدرتمند

فرتاش به معنی شایسته، لایق، موجود، هستی

جهان و هستی. . .

نامِ ( فرتاش ) از دو تکواژ ساخته شده است:
1 - فر
2 - تاش ( بُن کنونیِ کارواژه تاشیتن یا تاشیدن یا تاشتن در پارسی میانه ) به معنای آفریدن، ایجادکردن، به وجود آوردن
واژه ( بهتاش ) نیز به معنای ( وجود برتر ) است.


کلمات دیگر: