برابر پارسی : برگشودنی
قابل حل
برابر پارسی : برگشودنی
فارسی به انگلیسی
dissolvable, soluble
dissoluble, soluble, solvable
فارسی به عربی
قابل للذوبان
مترادف و متضاد
جدا شدنی، حل شدنی، تجزیه پذیر، قابل حل
محلول، حل شدنی، قابل حل، حل پذیر
محلول، حل شدنی، قابل حل، قابل پرداخت، حل پذیر، قادر به تادیه وام، واریز شدنی
کلمات دیگر: