فال گرفتن
فارسی به انگلیسی
to tell fortunes, to have one's fortune told, to divine, to consulta book
augur
مترادف و متضاد
پیش گویی کردن، فال گرفتن، گواهی دادن بر
استنباط کردن، غیب گویی کردن، فال گرفتن
پیش گویی کردن، فال گرفتن، طالع دیدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) پیش بینی کردن حوادث در وقایع گذشته و آینده کسی فال زدن تفال کردن .
لغت نامه دهخدا
فال گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) فال زدن :
کسی در عشق فال بد نگیرد
وگر گیرد برای خود نگیرد.
مجنون به رخ تو فال گیرد.
کسی در عشق فال بد نگیرد
وگر گیرد برای خود نگیرد.
نظامی.
چرخ از رخ مه جمال گیردمجنون به رخ تو فال گیرد.
نظامی.
رجوع به فال زدن شود.جدول کلمات
تفال
پیشنهاد کاربران
پاک دل
آینده
درمورد شخصی که دوستش دارم
کلمات دیگر: