برابر پارسی : دگرگونی پذیر، واگردا پذیر، دگرگون شدنی، توانایی دگرگونی
قابل تبدیل
برابر پارسی : دگرگونی پذیر، واگردا پذیر، دگرگون شدنی، توانایی دگرگونی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
قابل للتحویل
مترادف و متضاد
تغییر پذیر، قابل تبدیل، قابل تسعیر
دگرگون شونده، قابل تغییر، قابل تبدیل
قابل تغییر، دگرگونی پذیر، قابل تبدیل
دگرگونی پذیر، قابل تبدیل، قلب ماهیت یافتنی
قابل تغییر، قابل تبدیل، قلب ماهیت یافتنی، تبدیل شدنی
فرهنگ فارسی
قابل تغییر تبدیل پذیر
لغت نامه دهخدا
قابل تبدیل. [ ب ِل ِ ت َ ] ( ص مرکب ) قابل تغییر. تبدیل پذیر. صرف پذیر.
پیشنهاد کاربران
در پارسی " ورتیدنی ، ورتش پذیر " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
کلمات دیگر: