کلمه جو
صفحه اصلی

کارمزد


مترادف کارمزد : اجر، اجرت، حق العمل، مزد

فارسی به انگلیسی

piece-work wage, commission, emolument

piece-work wage, commission


commission, emolument


فارسی به عربی

أجْرٌ
اجر

أجْرٌ


مترادف و متضاد

journeywork (اسم)
شاگردی، مزدوری، کارمزد، کار بی قاعده، کار پست

wage (اسم)
اجر، مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج

اجر، اجرت، حق‌العمل، مزد


فرهنگ فارسی

مزدکار، اجرت، پولی که کسی دربرابرکاری که انجام داده بگیرد، حق العمل
از بلوکات ناحیه ولوپی در مغرب دو آب
( اسم ) ۱ - مزدی که برای کاری دهند اجرت حق العمل . ۲ - حق العمل بانک برای وصول و ایصال طلب مشتریان ( از قبیل سفته ها بروات و غیره

فرهنگ معین

(مُ ) (اِمر. ) اجرت ، حق العمل .

لغت نامه دهخدا

کارمزد. [ م ُ ] ( اِ مرکب ) مزدی که برای کار دهند. اجرت. حق العمل. ( فرهنگستان ).

کارمزد. [م ُ ] ( اِخ ) از بلوکات ناحیه ولوپی در مغرب دوآب.

کارمزد. [ م ُ ] (اِ مرکب ) مزدی که برای کار دهند. اجرت . حق العمل . (فرهنگستان ).


کارمزد. [م ُ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ ولوپی در مغرب دوآب .


فرهنگ عمید

۱. پولی که کسی در ازای کاری که انجام داده می گیرد، مزد کار، اجرت، حق العمل.
۲. (صفت ) ویژگی کارمند غیررسمی.

دانشنامه عمومی

کارمزد (سوادکوه). کارمزد (Karmozd)، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران از کشور ایران.
روستای کارمزد در ارتفاع ۷ الی ۹ هزار پا از سطح در یا قررار دارد. نزدیک ترین شهر به روستای کارمزد آلاشت است. فاصله کارمزد با آلاشت ۱۵ کیلومتر است. در عین حال مسافت روستا با مرکز شهرستان سوادکوه تقریباً ۳۰ کیلومتر می باشد.
این روستا در دهستان ولوپی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۵۲ نفر (۸۶خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

معادل فرانسوی: کمیسیون!

کارمزد ( Commission )
:[اصطلاح بیمه]درصد یا قسمتی از حق بیمه که بابت فروش بیمه یا تصدی امور بیمه ای از طرف شرکت بیمه به واسطه های بیمه ( نمایندگان و کارگزاران ) پرداخت می شود. درصد کارمزد بیمه بر حسب رشته های مختلف بیمه متفاوت است.


کلمات دیگر: