کلمه جو
صفحه اصلی

قابل درک


برابر پارسی : دریافتنی

فارسی به انگلیسی

cognizable, comprehensible, evident, intelligible, palpable, plain, understandable

فارسی به عربی

قابل للتخیل , محسوس , واسع الاطلاع

مترادف و متضاد

perceptible (صفت)
محسوس، قابل درک، ادراک شدنی

knowledgeable (صفت)
زیرک، با هوش، مطلع، بصیر، قابل درک، وارد بکار

cognizable (صفت)
دانستنی، قابل درک

comprehensible (صفت)
قابل درک، دریافتنی

realizable (صفت)
قابل درک، قابل تحقق، تحقق پذیر، نقد شدنی

imaginable (صفت)
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها

imaginal (صفت)
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها

scrutable (صفت)
قابل درک، قابل کشف، خوانا، کشف شدنی

پیشنهاد کاربران

فهمیدنی، دانستنی

محسوس، ادراک شدنی، فهمیدنی، دریافتنی، انگاشتنی


کلمات دیگر: