batten, fatten
فربه کردن
فارسی به انگلیسی
to make fat, to fatten
فارسی به عربی
سمن
مترادف و متضاد
کود دادن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) پروراندن و چاق کردن ( گوسفند و مانند آن ) .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) (مص م . ) پروراندن و چاق کردن (گوسفند و مانند آن ).
کلمات دیگر: