کلمه جو
صفحه اصلی

سر برنهادن

فرهنگ فارسی

کنایه از ترک سخن کردن و ساکت شدن

لغت نامه دهخدا

سر برنهادن. [ س َ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از ترک سخن کردن و ساکت شدن. ( برهان ) ( انجمن آرا ).


کلمات دیگر: