کلمه جو
صفحه اصلی

عقیصه

فرهنگ فارسی

موی بافته و تاب داده دسته ای از موی که زن از گیسوی خود برگیرد و آنرا تاب دهد سپس گره زند تا تاب و چین آن باقی بماند آنگاه آنرا رها سازد و گویند انار مانندی است که زن از موی خود برگیرد و هر دسته ای از آنرا عقیصه گویند لاغ

لغت نامه دهخدا

( عقیصة ) عقیصة. [ ع َ ص َ ] ( ع اِ ) موی بافته و تاب داده. ( از منتهی الارب ). دسته ای از موی که زن از گیسوی خود برگیرد و آن را تاب دهد سپس گره زند، تا تاب و چین آن باقی بماند آنگاه آن را رها سازد، وگویند انارمانندی است که زن از موی خود برگیرد و هردسته ای از آن را عقیصة گویند. ( از اقرب الموارد ). لاغ. ج ، عِقاص و عَقائص. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

عقیصة. [ ع َ ص َ ] (ع اِ) موی بافته و تاب داده . (از منتهی الارب ). دسته ای از موی که زن از گیسوی خود برگیرد و آن را تاب دهد سپس گره زند، تا تاب و چین آن باقی بماند آنگاه آن را رها سازد، وگویند انارمانندی است که زن از موی خود برگیرد و هردسته ای از آن را عقیصة گویند. (از اقرب الموارد). لاغ . ج ، عِقاص و عَقائص . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: