کلمه جو
صفحه اصلی

فعل معلوم

فرهنگ فارسی

فعلی است که فاعل آن در جمله ذکر شود .

لغت نامه دهخدا

فعل معلوم. [ ف ِل ِ م َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح دستور ) فعلی است که فاعل آن در جمله ذکر شود: علی آمد، حسن رفت. و فعل مجهول مقابل آن است. رجوع به فعل مجهول شود.


کلمات دیگر: