کلمه جو
صفحه اصلی

شطه

فرهنگ فارسی

یاشته چیزی مثل پشه که آفت درخت است

لغت نامه دهخدا

شطة. [ ش ِطْ طَ ] (ع اِمص ) دوری و بعد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دوری . (منتهی الارب ). || (اِ) نوع . (اقرب الموارد).


شطة. [ ش ِطْ طَ ] (ع مص ) مصدر به معنی شَطّ. (ناظم الاطباء). رجوع به شط شود.


( شطة ) شطة. [ ش َطْ طَ ] ( ع ص ) جاریةشطة؛ دختر راست قامت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

شطة. [ ش ِطْ طَ ] ( ع اِمص ) دوری و بعد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دوری. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) نوع. ( اقرب الموارد ).

شطة. [ ش ِطْ طَ ] ( ع مص ) مصدر به معنی شَطّ. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شط شود.
شطه. [ ش َ طَ / طِ ] ( اِ ) یا شته. چیزی مثل پشه که آفت درخت است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شته شود.

شطه . [ ش َ طَ / طِ ] (اِ) یا شته . چیزی مثل پشه که آفت درخت است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شته شود.


شطة. [ ش َطْ طَ ] (ع ص ) جاریةشطة؛ دختر راست قامت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: