کلمه جو
صفحه اصلی

فعل مرکب

فارسی به انگلیسی

phrasal verb

فرهنگ فارسی

فعلی است که از دو کلمه یا بیشتر تشکیل شود .

لغت نامه دهخدا

فعل مرکب. [ ف ِ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح دستور ) فعلی است که از دو کلمه یا بیشتر تشکیل شود، مانند: آماده شد، به دست گرفت ، اقدام کرد و مانند آن.

دانشنامه عمومی

افعال به دو دستهٔ بسیط و غیربسیط تقسیم می شوند. فعل مرکب یکی از انواع فعل غیربسیط است و آن فعلی است که از دو یا چند واژه مستقل ساخته شده است. واژه های سازندهٔ فعل مرکب، با یکدیگر نقشِ یک فعل را بازی می کنند و با هم به عنوان یک «واحد واژگانی» در واژگان اهل زبان ذخیره می شوند. دستوردانان، تاکنون، بر سر فعل مرکب به اجماع نرسیده اند و به همین دلیل نمی توان به درستی محدودهٔ فعل مرکب را مشخص کرد.
کردن: شتاب کردن، آرایش کردن، جنگ کردن، بیرون کردن، تسلیم کردن، آگاه کردن.
ساختن: ساختن تنها با صفت، فعل مرکب می سازد: پراکنده ساختن، روان ساختن، حیله ساختن
نهادن، فرمودن و نمودن: در فعل مرکب، دقیقاً کارکرد «کردن» را دارند.
دادن: رضا دادن، گواهی دادن، امان دادن، پند دادن
زدن: مثل زدن، لبیک زدن، نعره زدن، گام زدن
خوردن: اندوه خوردن، حسرت خوردن، فریب خوردن
بردن: گمان بردن، حمله بردن، آرزو بردن
آوردن: اسلام آوردن، پناه آوردن، تاب آوردن
رفتن: سخن رفتن
آمدن: پدید آمدن
داشتن: خوار داشتن، اختلاط داشتن، بزرگ داشتن
گرفتن: انس گرفتن، خشم گرفتن
دیدن: صلاح دیدن، رنج دیدن
کشیدن: ریاضت کشیدن، رنج کشیدن
بستن: دل بستن
خواستن: عذر خواستن
شدن و گشتن: در صورت مجهول افعال مرکب دارای «کردن» به کار می روند.
یافتن: خبر یافتن، قرار یافتن، فرج یافتن
روی هم رفته می توان گفت فعل مرکب، فعلی است که از ترکیب یک فعل بسیط و واژه ای دیگر ساخته می شود. عموماً واژهٔ نخست، صفت یا قید، و واژهٔ دوم، فعل است؛ مانند: اجرا کردن، حدس زدن، پس گرفتن، گم کردن (حقشناس:۱۳۸۷).
پربسامدترین افعال در زبان فارسی معاصر، افعال مرکب هستند. با این حال، تحلیل زبان شناختی فعل مرکب در زبان فارسی وضعیت بحث انگیزی دارد و پژوهش گران مختلف از جمله ژیلبر لازار، ویلیام جونز، دونکان فوربز، آن لمبتون، عبدالرسول خیامپور، علی محمد حق شناس، محمدرضا باطنی، پرویز ناتل خانلری، حسن احمدی گیوی، محمد دبیرمقدم، مهدی مشکوةالدینی، خسرو فرشیدورد، امید طبیب زاده، علاءالدین طباطبایی و غلامحسین کریمی دوستان در مورد آن بحث کرده اند.
خانلری (۱۳۶۶) افعال فارسی را به پنج دسته تقسیم می کند: ۱. ساده ۲. پیشوندی ۳. مرکب ۴. عبارت فعلی ۵. فعل های ناگذر. فعل ساده، فعلی است که نتوان آن را به واحدهای واژگانی کوچک تر تجزیه کرد (مانند: «آموختن»، «خوردن»، «پراکندن» و…). افعال پیشوندی از ترکیب یک پیشوند با یک فعل ساده ساخته شده اند (مانند: «برآمدن»، «برآوردن»، «دررفتن»، «فروافتادن» و…). عبارت فعلی، دسته ای از کلمات هستند که از مجموع آن ها معنی واحدی حاصل می شود. این عبارت ها دارای چند ویژگی اند: ۱. دارای بیش از دو کلمه هستند. ۲. یکی از کلمات، حرف اضافه است. ۳. معنای اصطلاحی دارند. مثلاً «از پای درآمدن»، «به دست آوردن»، «به کار افتادن»، «به سر بردن» و… عبارت فعلی هستند. فعل ناگذر (که زبان شناسان دیگر آن را «فعل پی بستی» نامیده اند) شامل حداقل دو جزء مستقل و یک پی بست ضمیری است (مثل «سردش شدن»، «چندشش شدن»، «لجش گرفتن»، «حرصش گرفتن» و…).


کلمات دیگر: