کلمه جو
صفحه اصلی

شعربافی

فرهنگ فارسی

سرودن اشعار بی ارزش .

لغت نامه دهخدا

شعربافی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) سرودن اشعار بی ارزش. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شِعرباف شود.

شعربافی. [ ش َ ] ( حامص مرکب ) شغل و صنعت شعرباف. || ( ص نسبی ) منسوب به شعرباف. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شَعرباف شود.

شعربافی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) شغل و صنعت شعرباف . || (ص نسبی ) منسوب به شعرباف . (ناظم الاطباء). رجوع به شَعرباف شود.


شعربافی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) سرودن اشعار بی ارزش . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شِعرباف شود.


دانشنامه عمومی

شَعربافی یا شربافی یکی از صنایع دستی ایران است.نبو
به موی انسان یا حیوان «شَعر» گفته می شود، و در اصطلاح بافندگی، شَعر نوعی پارچه است که با مو یا ابریشم و با «دستگاه بافندگی چهاروردی» بافته می شود. بافتن شَعرِ پشمی در یزد و اصفهان و شَعر ابریشمی در کاشان رواج داشت که اکنون در معرض فراموشی و نابودی است.
نقشهٔ خاصی برای بافت شَعربافی وجود ندارد و به دو شیوه ساده و میله ای (راه راه) بافته می شود. شعر ساده را بیشتر به رنگ های بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز، گلی برای لباس زنان و شعر میله ای را به شکل سیاه و سفید به عرض ۲ متر و طول ۱٫۵ متر برای لباس مردان می بافند.
رسم است که نام بافنده با نشان طلایی در سر و ته پارچه درج شود.


کلمات دیگر: