کلمه جو
صفحه اصلی

بینندگی

فرهنگ فارسی

۱ - بینایی بیننده بودن . ۲ - وقوف ادراک . ۳ - عاقبت اندیشی .

لغت نامه دهخدا

بینندگی. [ ن َن ْ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بیننده. نگرندگی. ( ناظم الاطباء ). دید. ابصار. || بصیرت. ( ناظم الاطباء ). عاقبت اندیشی. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: