کلمه جو
صفحه اصلی

بینان

فرهنگ فارسی

صفت بیان حالت از دیدن بیننده . یا در حال دیدن .
که نان و قوت نداشته باشد . بی خوراک . فاقد ماد. تغذیه . که وسیل. تغذیه ندارد .

لغت نامه دهخدا

بینان. ( نف ، ق ) ( از: بین + َان ) صفت بیان حالت از دیدن. بیننده. || درحال دیدن. ( یادداشت مؤلف ).، بی نان. ( ص مرکب ) ( از: بی + نان ) که نان و قوت نداشته باشد. بی خوراک. فاقد ماده تغذیه. که وسیله تغذیه ندارد :
چو بی نان و بی آب و بی تن شدند
از ایران سوی شهر دشمن شدند.
فردوسی.
|| بی خورش. بی قاتق.
- بی نانخورش ؛ بی قاتق : اقفار؛ بی نان خورش گردیدن. ( منتهی الارب ).

بینان . (نف ، ق ) (از: بین + َان ) صفت بیان حالت از دیدن . بیننده . || درحال دیدن . (یادداشت مؤلف ).


دانشنامه عمومی

بینان (به لاتین: Biñan) یک منطقهٔ مسکونی در فیلیپین است که در لاگونا واقع شده است.Liza Cardeño Jonalina Reyes Wilfredo Bejasa Jr. Mariz Lindsey Tan Gana Donna Angela Yatco Geronimo Romantigue Alvin Garcia Jaime Salandanan Jayson Souza Alexis DesuasidoRamon CarrilloFlaviano Pecaña Jr.Rommel Dicdican (ABC President)


کلمات دیگر: