کلمه جو
صفحه اصلی

جام جم

فرهنگ فارسی

مثنویی است بپارسی اثر اوحدی مراغه یی که آنرا بنام غیاث الدین محمد وزیر کرده و شامل پنج هزار بیت است این منظومه در سال ۷۳۳ ه. ق بنظم در آمده و در آن افکار عرفانی و مطالب اخلاقی و اجتماعی و تربیتی مانند آداب و رسوم مناسبات با مردم و شرایط ساختن عمارات و شهر و اصول تربیت اولاد و راه مردی و مردمی آمده . در قسمت اخیر جام جم از صفات مرشد و مقامات سالک و اصطلاحات عارفان مانند دل و نفس و عشق و سماع و امثال آن سخن رفته است .
پیاله جمشید که ساخته حکما است
جامی که جمشیدپادشاه پیشدادی داشته ونقشه جهان

فرهنگ معین

(مِ جَ ) (اِمر. ) جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.

لغت نامه دهخدا

جام جم. [ م ِ ج َ ] ( اِخ ) پیاله جمشید که ساخته حکما بود. از هفت فلک در او معاینه و مشاهده کردی. ( شرفنامه منیری ). پیاله جم و پیاله یا آئینه سلیمان و یا اسکندر که همه عالم در آن بنا بر افسانه نموده میشد. ( ناظم الاطباء ). جام جمشید. جام جهان آرا. جام جهان نما. جام جهان بین. جام کیخسرو. جام گیتی نما. جام عالم بین. و رجوع به جام جهان نما شود.
جام جم یا جام جهان نما در شاهنامه منسوب به جمشید نیست بلکه فردوسی آن را به کیخسرو نسبت کرده است :
تاکی زکاس ذویزن گاهی عسل گاهی لبن
می کش بسان تهمتن اندر عجم از جام جم.
سنائی.
جام جم خاص تست خاقانی
دردی دهر دلگسل چه خوری ؟
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 856 ).
زان جام جم که تا خط بغداد داشتی
بیش از هزار دجله مزیدم بصبحگاه.
خاقانی.
گر چه خرد در خطا است بر خط می دار سر
تا خط بغداد ده دجله صفت جام جم.
خاقانی ( ایضاً ص 387 ).
عمر جام جم است کایّامش
بشکند خرد پس ببندد خوار.
خاقانی.
آن جام جم پرورد کو، آن شاهدرخ زرد کو
آن عیسی هر دردکو، تریاق بیمار آمده.
خاقانی.
ما بمستی جام جم برداشتیم.
عطار.
سخن میرفت دوش از لوح محفوظ
نگه کردم چو جام جم نباشد.
عطار.
بسعی ای آهنین دل مدتی باری بکش کآهن
بسعی آئینه گیتی نماو جام جم گردد.
سعدی.
روان تشنه ما را بجرعه ای دریاب
چو میدهند زلال خضر ز جام جمت.
حافظ.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد.
حافظ.
حافظ مرید جام جم است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را .
حافظ.
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد.
حافظ.
جام جم آئینه دار کاسه زانوی ماست
ما چو طفلان هر طرف بهر تماشا میرویم.
صائب.
جهان ای برادر چو جام جم است
نماینده سیرت مردم است.
ادیب پیشاوری.
|| کنایه از دهان :
بطاق دو ابرو برآورده خم
گره بسته بر خنده جام جم.
نظامی.
|| جام شراب. ( مزدیسنا ).

دانشنامه عمومی

جام جم، یا جام جهان نما، جامی بود که همهٔ جهان در آن دیده می شده است. این جام به جام کی خسرو مشهور بود تا این که در قرن ششم به مناسبت شهرت جمشید و یکی دانستن او با سلیمان، جام مزبور را به جمشید نسبت دادند و آن را جام جم و «جام جمشید» نام نهادند. همچنین، به آن «جام جهان نما»، «جام گیتی نما»، «آیینهٔ گیتی نما»، «جام کی خسرو»، «جام جهان آرا»، «جام جهان بین»، و «جام عالم بین» نیز گفته می شود.
هم چو جم، جرعهٔ ما کش، که ز سِرّ دوجهان پرتو جام جهان بین دهدت آگاهیعبدالرحمان جامی در منظومهٔ سلامان و آبسال چنین سروده است: گفت از هرجا خبر جستند بازکس نبود آگاه زان پوشیده رازداشت شاه آئینهٔ گیتی نمایپرده ز اسرار همه گیتی گشایچون دل عارف، نبود از وی نهانهیچ حالی از بد و نیک جهانگفت کان آئینه افتادش نظریافت از گم گشتگان خود خبرهر دو را عشرت کنان در بیشه دیداز غم ایام، بی اندیشه دیدخاقانی از این جام، به نام «جام جم» و گاه «جام جمشید» یاد کرده است:عمر، جام جم است کایامشبشکند خرد، بس ببندد خوارخسرو جمشیدجام، سام تهمتن حسامخضر سکندرسپاه، شاه فریدون علمفخرالدین عراقی گوید:چون جام جهان نمای ساقیبنمود مرا لقای ساقیباشد که شود دل عراقیچون جام جهان نمای ساقیتفسیر و تعبیر جام جمویرایشبدیهی است که خردمندان باریک بین وجود چنین جامی سحرآمیز را نمی توانستند باور کنند، از این جهت در پی تعبیر آن برآمدند.در کنزالحقایق شبستری آمده است:حکیمی گفت: آن جام آب بود. آب رود و دریا نخستین آینه بشر بود. لطافت آب و انعکاس چهره اشخاص و اشیاء در سطح آب موجب شد که علاوه برنوشیدن آب، آن را به عنوان مظهر پاکی و شفافیت اجسام بکار برند. از سوی دیگر، تالس ملطی از حکمای یونان باستان و پیروان او آب را منشأ پیدایش جهان شناخته اند؛ بنابراین برخی آب را جام جهان نما دانسته اند که تمام اشکال جهانی به صورت استعداد در آن حضور دارند.منجم گفت: اسطرلاب بود آن و به معنی گرفتن و مفهوم ترکیبی آن تقدیر ستارگان است و آن آلتی است که برای مشاهده وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آن ها و تشخیص اوقات به کار می رفته است.دگر یک گفته بود: آئینه ای راست چنان روشن که می دید آنچه می خواست.ازجمله موضوع هایی که جلب توجه مسلمانان کرده، آینه اسکندر است که در ادبیات ما نیز بسیار آمده است. حافظ گوید:آئینه سکندر جام جم است بنگرتا بر تو عرضه دارد احوال ملک داراتعبیر عرفانیویرایشاین تعبیرات، ذوق لطیف عارفان حقیقت جوی ایرانی را اقناع نکرد. پس از جستجوی فراوان، عاقبت به حقیقتی پی بردند که به دلیل آشکار بودن بسیار، پنهان مانده بود. در کنزالحقایق شبستری آمده است:بسی گفتند هرنوعی از این هانبود آن جام جم جز نفس داناچو نفس تیره روشن کرد انساننماید اندر او آفاق یکسانچو انسان گشت اندر نفس کاملشود بر کل موجودات شاملز چرخ و انجم و از چار ارکاننموداری بود در نفس انسانحقیقت دان اگر چه آدم است اوچو عارف شد به خود، جام جم است اوحافظ بارها بدین معنی اشارت کرده و به خصوص در غزلی دل پسند همان تعبیر شبستری را با بیانی لطیف آورده است:سال ها دل طلب جام جم از ما می کردوآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کردگوهری کز صدف کون و مکان بیرون استطلب از گمشدگان لب دریا می کردمشکل خویش بر پیر مغان بردم دوشکو به تأیید نظر، حل معما می کردگفتم: این جام جهان بین بتو کی داد حکیم؟ گفت: آن روز که این گنبد مینا می کردبی دلی در همه احوال خدا با او بوداو نمی دیدش و از دور خدایا می کردبه تعبیر دیگر، جهان خود «جام جم» است. ادیب پیشاوری گوید:جهان ای برادر چو جام جم استنماینده سیرت مردم استجام جهان نما در افسانه های اروپاییویرایشجام فرنگی در زبان های اروپایی «گرال» یا «سنگرآل» به جامی اطلاق می شود که گویند عیسی مسیح در آخرین شامی که با حواریون صرف کرد، آن را به دست گرفت. یکی از حواریون به نام «یوسف رامه ای» خونی را که بر اثر ضربت دشمن به پهلوی وی جاری می شد، در آن جام ریخت. افسانه های مربوط به این جام اندکی پس از رواج مسیحیت بر سر زبان ها افتاد و پیش از قرن دوازدهم میلادی نشانی از آن نیست. در همین قرن «روبر دو بورون» منظومه ای دربارهٔ یوسف رامه ای به نام «مرلین پرسوال» سرود و این افسانه مسیحی را با روایات قوم سلت و شام فصح را درهم آمیخت. گویند جام مزبور را به انگلستان بردند و قرن ها در آن جا پنهان ماند تا عاقبت «پرسوال» قهرمان «گالی» آن را یافت. از این افسانه، بسیاری تقلید کردند و شاخ و برگ هایی به آن افزودند. «ولفرام اشنباخ» شاعر آلمانی در منظومه حماسی خود به نام پارسیفال، جام مزبور را مرکز تخیلات عرفانی خود قرار داده است. ریچارد واگنر موسیقیدان قرن نوزدهم آلمان، نیز «جام گرال» را موضوع درام غنایی «پارسیفال» قرار داده است.هفت خط جام جمجام جم دارای هفت خط موازی از پایین به بالا بود که به ترتیب از پایین به بالا فرودینه، کاسه گر، اشک (خطر)، ارزق (سبز و سیاه)، بصره، بغداد، و جور نامیده شده بودند.ادیب الممالک فراهانی شعری در این رابطه دارد که در بخشی از آن می گوید:هفت خط داشت جام جمشیدیهر یکی در صفا چو آیینهجور و بغداد، بصره، ازرقاشک و کاسه گر و فرودینهجستارهای وابستهویرایش
ارگ جمشید
در نظم و نثر پارسی بارها از جامی به نام جام جهان نما، جام کی خسرو، آیینه سلیمان، آیینهٔ سکندر، و غیره یاد کرده اند و فرهنگ نویسان گفته اند: جامی بوده است که احوال خیر و شر عالم از آن معلوم می شده است. جام جم یا جام جمشید که ساخته فرزانگان بوده است. از هفت فلک در او معاینه و مشاهده کردی (شرفنامه منیری). پیاله جم و پیاله یا آئینه سلیمان یا اسکندر که همه عالم در آن، بنا بر افسانه نموده می شد (ناظم الاطباء).
فردوسی در شاهنامه در «داستان بیژن با منیژه» پس از تشریح زندانی شدن بیژن به امر افراسیاب در چاه و جستجوی گیو، پدر وی و مأیوس شدن او، در عنوان «دیدن کی خسرو بیژن را در جام گیتی نمای» چنین سروده است:
بنابراین جام جهان نما در نظر مؤلفان «خدای نامک» پهلوی که مبنای تألیف شاهنامه قرار گرفت، جامی بوده است که صورت های نجومی و سیارات و هفت کشور (هفت اقلیم) زمین بر آن نقش شده بود و دارای نیرویی اسرارآمیز بوده است و هر واقعه ای که در پهنه جهان اتفاق می افتاده، بر روی آن منعکس می شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

جام جم (ادبیات). (یا: جام جهان نما) از اوحدی مراغه ای، در ۷۳۳ق، مثنوی اخلاقی و عرفانی. اوحدی این منظومه را به نام ابوسعید ایلخانی و وزیرش غیاث الدین محمد رشیدی، در حدود ۴۵۰۰ بیت سروده است. این منظومه به سبک و وزن حدیقة الحقیقة سنایی، اما از آن مختصرتر و مانند آن مشتمل بر مطالب اخلاقی، تربیتی و اجتماعی است و یکی از بهترین منابع تحقیق در اوضاع اجتماعی روزگار اوحدی است. شاعر در قسمت آخر کتاب، به عرفان و تصوف توجه بسیار کرده است. دولت شاه سمرقندی گوید این مثنوی در روزگار شاعر چنان شهرت داشته که در یک ماه ۴۰۰ نسخه از آن تحریر شده است.

نقل قول ها

جام جم، جامی که همه عالم در آن نموده می شد و به آن «پیالهٔ جمشید»، «جام جهان نما»، «جام گیتی نما»، «آیینه گیتی نما»، «جام جهان آرا»، «جام جهان بین»، «جام عالم بین» «جام کی خسرو»، «آیینهٔ سلیمان»، «آیینهٔ اسکندر» و «جام سلیمان» نیز گفته می شود.
• «آیینه سکندر جام جم است بنگر// تا برتو عرضه دارد احوال ملک دارا» -> حافظ
• «آن جام ِجم پرورد کو؟ آن شاهد رخ زرد کو؟// آن عیسی هر درد کو؟ تریاق بیمار آمده» -> خاقانی
• «ای جرعه نوش مجلس جم، سینه پاک دار// کائینه ایست جام جهان بین که آه از او» -> حافظ
• «ای دل تو جام جم بطلب، ملک جم مخواه// کاین بود قول مطرب دستان سرای جم» -> حافظ
• «با شما اخلاص هرکس حاجت تقریر نیست// علم آصف دیده باشد حال ها در جام جم» -> حافظ
• «به سرّ جام جم آن گه نظر توانی کرد// که خاک میکده کحل بصر توانی کرد» -> حافظ
• «بسی گفتند هرنوعی از این ها// نبود آن جام جم جز نفس دانا» -> محمود شبستری
• «به سعی ای آهنین دل مدتی باری بکش، کآهن// به سعی آیینهٔ گیتی نما و جام جم گردد» -> سعدی
• «به طاق دوابرو برآورده خم// گره بسته بر خندهٔ جام جم» -> نظامی
• «بیا، ساقی آن می کزو جام جم// زند لاف بینایی اندر عدم// به من ده که گردم به تأیید جام// چو جم آگه از سرّ عالم تمام» -> حافظ
• «پس آن جام بر کف نهاد و بدید// در او هفت کشور همی بنگرید» -> فردوسی
• «پیر می خانه سحر جام جهان بینم داد// واندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم» -> حافظ
• «تاکی زکاس ذویزن گاهی عسل گاهی لبن// می کش بسان تهمتن اندر عجم از جام جم» -> سنایی
• «جام جم آیینه دار کاسهٔ زانوی ماست// ما چو طفلان هر طرف بهر تماشا می رویم» -> صائب تبریزی
• «جام جم خاص تست خاقانی// دُردی دهر دل گسل چه خوری؟» -> خاقانی
• «جام جهان نماست ضمیر منیر دوست// اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجتست» -> حافظ
• «جهان ای برادر چو جام جم است// نماینده سیرت مردم است» -> ادیب پیشاوری
• «چو روشن گشتی آن جام دل افزای// بدیدی هرچه بودی در همه جای» -> محمود شبستری
• «چو مستعد نظر نیستی، وصال مجوی// که جام جم نکند سود وقت بی بصری» -> حافظ
• «چون جام جهان نمای ساقی// بنمود مرا لقای ساقی// باشد که شود دل عراقی// چون جام جهان نمای ساقی» -> فخرالدین عراقی
• «حافظ که هوس می کندش جام جهان بین// گو در نظر آصف جمشیدمکان باش» -> حافظ
• «حافظ مرید جام جم است، ای صبا برو// وز بنده بندگی برسان شیخ جام را» -> حافظ
• «حقیقت دان اگر چه آدم است او// چو عارف شد به خود، جام جم است او» -> محمود شبستری
• «خسرو جمشید جام، سام تهمتن حسام// خضر سکندرسپاه، شاه فریدون علم» -> خاقانی
• «خیال آب خضر بست و جام کی خسرو// به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد» -> حافظ
• «داشت شاه آیینهٔ گیتی نمای// پرده ز اسرار همه گیتی گشای» -> عبدالرحمن جامی
• «در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید// کاین حریفان خدمت جام جهان بین کرده اند» -> حافظ
• «دلی که غیب نمای است و جام جم دارد// ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد» -> حافظ
• «روان تشنهٔ ما را به جرعه ای دریاب// چو می دهند زلال خضر ز جام جمت» -> حافظ
• «زان جام جم که تا خط بغداد داشتی// بیش از هزار دجله مزیدم به صبحگاه» -> خاقانی
• «ز ماهی به جام اندرون تا بره// نگاریده پیکر بدو یکسره» -> فردوسی
• «ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند// هرآن که خدمت جام جهان نما بکند» -> حافظ
• «سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد// وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» -> حافظ
• «سخن می رفت دوش از لوح محفوظ// نگه کردم چو جام جم نباشد» -> عطار نیشابوری
• «عمر، جام جم است کایامش// بشکند خرد، بس ببندد خوار» -> خاقانی
• «کمند سید بهرامی بیفکن، جام جم بردار// که من پیمودم این صحرا، نه بهرام است نه گورش» -> حافظ
• «گرت هواست که چون جم به سرّ غیب رسی// بیا و همدم جام جهان نما می باش» -> حافظ
• «گرچه خِرد در خطاست، بر خط می دار سر// تا خط بغداد دِه، دجله صفت جام جم» -> خاقانی
• «گفتم: ای مسند جم، جام جهان بینت کو// گفت: افسوس که آن دولت بیدار بخفت» -> حافظ
• «گفتم: این جام جهان بین بتو کی داد حکیم؟// گفت: آن روز که این گنبد مینا می کرد» -> حافظ
• «گنج در آستین و کیسه تهی// جام گیتی نما و خاک رهیم» -> حافظ
• «گوی خوبی بردی از خوبان خَلُّخ، شاد باش// جام کی خسرو طلب، کافراسیاب انداختی» -> حافظ
• «ما به مستی جام جم برداشتیم» -> عطار نیشابوری
• «هرآن که راز دوعالم ز خط ساغر خواند// رموز جام جم از نقش خاک ره دانست» -> حافظ
• «هر آن نیک و بدی کاندر جهان بود// در آن جام از صفای آن نشان بود» -> محمود شبستری
• «همچو جم، جرعه می کش که ز سّر دو جهان// پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی» -> حافظ
• «یکی جم نام وقتی پادشا بود// که جامی داشت کان گیتی نما بود» -> محمود شبستری
• « سالها دل طلب جام جم از ما می کرد //آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» -> حافظ


کلمات دیگر: