کلمه جو
صفحه اصلی

پان

فرهنگ فارسی

پسر هر مس و پریی بنام دریوپ . او محافظ گله هاست و در ردیف ملتزمان دیونیسوس قرار دارد و از دره هاو کوهها عبور می کند و به شکار یا تنظیم رقصهای پریان مشغول است . پان بانایی که خود مخترع آنست با پریان میرقصد و دارای شاخ وپاهای بزاست
پیشوندکه برسربعضی کلمات درمی آیدومعنی همه میدهد
پیشاوندیست که بر سر کلمات مختوم به (- یسم ) در آید : پان ایرانیسم پان ژرمانیسم . توضیح جنبشهای پان نهضتهای سیاسی یا فرهنگی است که بمنظور تحکیم پیوستگی بین اقوام مختلفی بوجود میاید که رابطهای زبانی نژادی دینی تاریخی یا جغرافیایی آنها را بهم نزدیک میسازد . جنبشهای پان را که تا کنون در تاریخ جهان بوجود آمده میتوان بسه دسته تقسیم کرد : ۱- جنبشهای پان ملی که عامل عمد. ایجاد آنها حس ملیت است . ۲- جنبشهای پان دینی و مذهبی که برای تحکیم روابط ملل و اقوام هم کیش بوجود آمده است . ۳- جنبشهای پان جغرافیایی که منظورشان حفظ منافع مشترک کشورهایی بوده است که از نظر جغرافیایی منافع مشترک دارند .
جزیره از جزایر فیلیپین

لغت نامه دهخدا

پان . (اِ) اسم هندی تنبول است . تامبول . تامول . تنبول . تنبُل . شاه صینی . (دمشقی ). و آن برگی باشد از قسمی فلفل که آنرا در هندوستان با آهک و فوفل خایند تا لبها را سرخ گرداند. (برهان ). مخلوطی از تانبول و فلفل و توتون که هندوان در دهان گیرند و آب آن بیرون کنند. معجونی از برگ تانبول و آهک و فوفل که هندوان همیشه در دهان دارند و آب آن بیرون کنند : در این حکم چنان مستقیم شد که خوطان را قدرت خوردن پان نبود تا بسوار شدن چه رسد. (تاریخ فیروزشاهی ).
از بهر سرخی لب زخم عدوی او
کافی بود شباهت پیکان به برگ پان .

طالب آملی .


بوی گلزار شهادت هر کرا بیتاب کرد
چون لب پان خورده می بوسد دهان شمشیر را.

صائب .



پان . (اِخ ) در اساطیر یونانی نام پسر هرمس و پریئی بنام دریوپ . وی محافظ گله هاست و در ردیف ملتزمین دیونیسوس قرار دارد و از دره ها و کوهها عبور میکند و بشکار یا تنظیم رقصهای پریان مواظب است و او با نائی که خود مخترع آن است با آنان میرقصد و دارای شاخ و پاهای بز می باشد.


پان . [ ن ِ ] (اِخ ) جزیره ای از جزایر فیلیپین میان مین دُرُ و نِگرُس دارای 1300 هزارگزمربع مساحت و 750000 تن سکنه . زمینی کوهستانی و مشجر و بندر عمده ٔ آن ایل ُایل ُ باشد و از محصولات مهم آن قند و برنج و پنبه و قهوه و کاکائو است و تربیت مواشی کنند. پان به سه ایالت آن تیک و کاپیز و اِیل ُاِیل ُ منقسم است .


پان. ( اِخ ) در اساطیر یونانی نام پسر هرمس و پریئی بنام دریوپ . وی محافظ گله هاست و در ردیف ملتزمین دیونیسوس قرار دارد و از دره ها و کوهها عبور میکند و بشکار یا تنظیم رقصهای پریان مواظب است و او با نائی که خود مخترع آن است با آنان میرقصد و دارای شاخ و پاهای بز می باشد.

پان. ( اِ ) اسم هندی تنبول است. تامبول. تامول. تنبول. تنبُل. شاه صینی. ( دمشقی ). و آن برگی باشد از قسمی فلفل که آنرا در هندوستان با آهک و فوفل خایند تا لبها را سرخ گرداند. ( برهان ). مخلوطی از تانبول و فلفل و توتون که هندوان در دهان گیرند و آب آن بیرون کنند. معجونی از برگ تانبول و آهک و فوفل که هندوان همیشه در دهان دارند و آب آن بیرون کنند : در این حکم چنان مستقیم شد که خوطان را قدرت خوردن پان نبود تا بسوار شدن چه رسد. ( تاریخ فیروزشاهی ).
از بهر سرخی لب زخم عدوی او
کافی بود شباهت پیکان به برگ پان.
طالب آملی.
بوی گلزار شهادت هر کرا بیتاب کرد
چون لب پان خورده می بوسد دهان شمشیر را.
صائب.

پان. [ ن ِ ] ( اِخ ) جزیره ای از جزایر فیلیپین میان مین دُرُ و نِگرُس دارای 1300 هزارگزمربع مساحت و 750000 تن سکنه. زمینی کوهستانی و مشجر و بندر عمده آن ایل ُایل ُ باشد و از محصولات مهم آن قند و برنج و پنبه و قهوه و کاکائو است و تربیت مواشی کنند. پان به سه ایالت آن تیک و کاپیز و اِیل ُاِیل ُ منقسم است.

فرهنگ عمید

تانبول#NAME?


نوعی فلوت.


= تانبول
نوعی فلوت.

دانشنامه عمومی

این واژه به دو معنی بکار می رود:
پان به معنی شخصیت افسانه ای یونان: نگاه کنید به: پان (اسطوره شناسی)

دانشنامه آزاد فارسی

پان (Pan)
(در یونانی به معنای همه) در اساطیر یونان، خدا۱ی رمه ها و احشام. به صورت مردی شاخ دار با گوش و پاهای سُم دار بز در حال نواختن نی چوپانان۲ به تصویر کشیده شده و گفته می شود که خود او مخترع این ساز بوده است. بعدها او را تجسم طبیعت و نظم حاکم بر اشیا می دانستند. همتای فائونوس۳ و سیلوانوس۴ رومیان بود. بنا بر روایتی، پان پسر هِرمِس۵، پیام آور خدایان، بود. کوه ها و دره های آرکادیا۶ را با شکارچیان یا در رأس پریان/نمف۷ هایی رقصان با نوای نی او، زیر پا می گذاشت. مسافران از دیدن یکبارۀ او می ترسیدند. ریشۀ کلمۀ پانیک/هراس را همین امر دانسته اند. پس از آن که شایع شد بر فیدیپیدس۸ ظاهر شده و قول مساعدت در جنگ بعدی، یعنی ماراتون۹، را به او داده است، آیین پرستش او در ۴۹۰پ م به آتن رسید.godFaunusSilvanusHermesArcadianymphPheidippidesMarathon

پیشنهاد کاربران

آیا واژه پان ریشه ایرانی هم دارد؟گویا در برخی از گوشه و کنار کشور پان . ظرفیست که چیزی در آن می ریزند.

پان ( Pan ) :در زبان لاتین پیشوندی است به معنای ( ( همه ) )

پان یا پانه ظرفیست که چیزی در آن میریزند.
اما حزب پان ایرانیست به این شوند پان را پیشوند حزب خود گذاشتند که امروزیست و باید در برابر همه پانهای دروغین ایستادگی کند و در جهان شناخته شود. پاینده ایران


کلمات دیگر: