کلمه جو
صفحه اصلی

چای کار

فرهنگ فارسی

چای کارنده ٠ کارند. چای ٠ کشت کنند. چای ٠ زارع چای ٠

لغت نامه دهخدا

چای کار. ( نف مرکب ) چای کارنده. کارنده چای. کشت کننده چای. زارع چای. آنکه چای کاری کند و در کشت و زرع چای اطلاع و بصیرت دارد. || ( اِخ ) لقب شاهزاده کاشف السلطنه که در زمان سلطنت مظفرالدین شاه میزیسته و هم او برای نخستین بار بذر چای را از کشور چین با خود بایران آورده و کشت چای را در کشور ایران و در اراضی گیلان بمرحله آزمایش و عمل درآورده است. رجوع به کاشف السلطنه در همین لغت نامه شود.

فرهنگ عمید

کسی که کارش کشت وزرع چای است، چای کارنده، کشت کنندۀ چای.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کاشف السلطنه، محمدمیرزا قوانلو (تربت حیدریه ۱۲۴۴ـ بوشهر ۱۳۰۷ش)


کلمات دیگر: