بامداد محشر
صبح جزا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صبح جزا. [ ص ُ ح ِ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بامداد محشر. صبح قیامت. صبح روزی که اعمال مردم را کیفر یا پاداش دهند :
نفسی کز جگر سوخته آید بیرون
تا دم صبح جزا گرم بود بازارش.
نفسی کز جگر سوخته آید بیرون
تا دم صبح جزا گرم بود بازارش.
صائب.
کلمات دیگر: