کلمه جو
صفحه اصلی

راقم مشهدی

فرهنگ فارسی

میرزا سعد الدین محمد پسر خواجه غیاث الدین که در شهرهای هند تجارت می کرد و پسرش سعد الدین نیز به هند رفت و به اسلام خان مشهدی شاهجانی پیوست و از وی نیکوییهای فراوان دید .

لغت نامه دهخدا

راقم مشهدی. [ ق ِ م ِ م َ هََ ]( اِخ ) از شعرای اواخر قرن سیزده خراسان میباشد که در سال چاپ دیوانش در مشهد بسال 1294 هَ. ق. زنده بوده است. قدیمی ترین اشعار او مربوط به تاریخ ورود شادروان تاج الشعرا میرزا نصراﷲ شهاب اصفهانی به مشهد ( 1287 هَ. ق. ) میباشد. و سراسر اشعار او در ستایش امامان و رؤسا و دانشمندان است از اینروی خود نیز به «راقم مداح » معروف شده است. ( از الذریعة ج 9 ص 351 ).

راقم مشهدی. [ ق ِ م ِ م َ هََ ] ( اِخ ) میرزا سعدالدین محمد پسر خواجه غیاث الدین که در شهرهای هندتجارت میکرد و پسرش سعدالدین نیز به هند رفت و به اسلام خان مشهدی شاهجانی پیوست و از وی نیکوییهای فراوان دید و چنانکه از نوشته تذکره نصرآبادی ( ج 4 ص 85 ) برمی آید پس از آن به اصفهان برگشت و شاه سلیمان او را نخست بسمت والی هرات و سپس به استانداری کل خراسان برگزید. بلگرامی در خزانه عامره ص 238 پس از شرح مطالب بالا افزاید که : به نسخه ای از دیوان راقم دست یافته است که بیشتر آن غزلیات است و برخی قصاید و قطعات و رباعیات نیز در آن گرد آمده است. این دیوان دارای دو دیباچه است که یکی به خامه خود سعدالدین است درکمال شیوایی و متانت ، و دیگری از محمد صادق مشهدی است. سپس از او یکصد و بیست و چند بیت نقل کرده است. در ضمن ، شرح حال او در آتشکده یزدان ص 290 آمده و نیز صاحب تذکره غنی در ص 55 گفته است که : عظیمای نیشابوری و شوکت و مقیمای مشهدی او را مدح گفته اند. مرگ وی بسال 1100 هَ. ق. بوده است و نسخه ای از دیوان او در کتابخانه ملک بشماره 5297 و کتابخانه بنگاله و موزه بریتانیا یافت میشود. همانطوری که در فهرست ریو ص 332 آمده است. ( از الذریعة ج 9 ص 351 ). ادوارد براون در تاریخ ادبیات ایران او را راقم هندی نامیده است. رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 4 ص 177 شود.

راقم مشهدی . [ ق ِ م ِ م َ هََ ] (اِخ ) میرزا سعدالدین محمد پسر خواجه غیاث الدین که در شهرهای هندتجارت میکرد و پسرش سعدالدین نیز به هند رفت و به اسلام خان مشهدی شاهجانی پیوست و از وی نیکوییهای فراوان دید و چنانکه از نوشته ٔ تذکره ٔ نصرآبادی (ج 4 ص 85) برمی آید پس از آن به اصفهان برگشت و شاه سلیمان او را نخست بسمت والی هرات و سپس به استانداری کل خراسان برگزید. بلگرامی در خزانه ٔ عامره ص 238 پس از شرح مطالب بالا افزاید که : به نسخه ای از دیوان راقم دست یافته است که بیشتر آن غزلیات است و برخی قصاید و قطعات و رباعیات نیز در آن گرد آمده است . این دیوان دارای دو دیباچه است که یکی به خامه ٔ خود سعدالدین است درکمال شیوایی و متانت ، و دیگری از محمد صادق مشهدی است . سپس از او یکصد و بیست و چند بیت نقل کرده است . در ضمن ، شرح حال او در آتشکده ٔ یزدان ص 290 آمده و نیز صاحب تذکره ٔ غنی در ص 55 گفته است که : عظیمای نیشابوری و شوکت و مقیمای مشهدی او را مدح گفته اند. مرگ وی بسال 1100 هَ . ق . بوده است و نسخه ای از دیوان او در کتابخانه ٔ ملک بشماره 5297 و کتابخانه ٔ بنگاله و موزه ٔ بریتانیا یافت میشود. همانطوری که در فهرست ریو ص 332 آمده است . (از الذریعة ج 9 ص 351). ادوارد براون در تاریخ ادبیات ایران او را راقم هندی نامیده است . رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 4 ص 177 شود.


راقم مشهدی . [ ق ِ م ِ م َ هََ ](اِخ ) از شعرای اواخر قرن سیزده خراسان میباشد که در سال چاپ دیوانش در مشهد بسال 1294 هَ . ق . زنده بوده است . قدیمی ترین اشعار او مربوط به تاریخ ورود شادروان تاج الشعرا میرزا نصراﷲ شهاب اصفهانی به مشهد (1287 هَ . ق .) میباشد. و سراسر اشعار او در ستایش امامان و رؤسا و دانشمندان است از اینروی خود نیز به «راقم مداح » معروف شده است . (از الذریعة ج 9 ص 351).



کلمات دیگر: