کلمه جو
صفحه اصلی

صبر سنج

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه شکیبایی دیگری را بیازماید

لغت نامه دهخدا

صبرسنج. [ ص َس َ ] ( نف مرکب ) مخفف صبرسنجنده. آنچه بردباری دیگری را آزماید. کسی که صبر دیگری را بسنجد :
امتحان صبرسنج کیست اسیر
تا سیه کرده ای دو ابرو را.
جلال اسیر.


کلمات دیگر: