کلمه جو
صفحه اصلی

دراز دندان

فارسی به انگلیسی

tusk, tooth

فرهنگ فارسی

آنکه دندان دراز دارد

لغت نامه دهخدا

درازدندان. [ دِ دَ ] ( ص مرکب ) آنکه دندان دراز دارد. آنکه دندان درازتر از معتاد دارد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). أروق. ( منتهی الارب ): تشویک ؛ درازدندان شدن شتر. ( از منتهی الارب ).

دانشنامه عمومی

درازدندان(نام علمی: Lavanify miolaka) نام یک گونه از تیره جنوب آمریکائیان است.
درازدندان . (ص مرکب) آنکه دندان دراز دارد. آنکه دندان درازتر از معتاد دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). أروق. (منتهی الارب): تشویک؛ درازدندان شدن شتر. (از منتهی الارب).


کلمات دیگر: