کلمه جو
صفحه اصلی

رسانی

فرهنگ فارسی

حاصل مصدر از رساندن و رسانیدن و معمولا همراه پیشاوندی بیاید .

لغت نامه دهخدا

رسانی. [ رَ / رِ ] ( حامص ) حاصل مصدر از رساندن و رسانیدن و معمولاًهمراه پیشاوندی بیاید، مانند: نامه رسانی و جز آن.
- نامه رسانی ؛ عمل نامه رسان. شغل نامه رسان.
- || در اصطلاح اداری ایران به اداره یا دایره یا شعبه و قسمتی گویند که ابلاغ و ارسال نامه های اداره یا مؤسسه یا وزارتخانه را بعهده دارد.


کلمات دیگر: