کلمه جو
صفحه اصلی

شرانیدن

فرهنگ فارسی

شریدن کنانیدن و فرمودن شران ساختن

لغت نامه دهخدا

شرانیدن. [ ش ِ / ش ُ دَ ] ( مص ) شریدن کنانیدن و فرمودن. ( ناظم الاطباء ). شران ساختن. رجوع به شران شود.


کلمات دیگر: