کلمه جو
صفحه اصلی

شربب

فرهنگ فارسی

وادیی است در بین یمامه و بصره در طریق مکه .

لغت نامه دهخدا

شربب. [ ش ُ ب ُ ] ( ع اِ ) گیاه برهم نشسته یکدیگر را پوشیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انبوه از گیاه. غملی. اما این کلمه در شعر لبید شرببه با «هاء» آمده است. ( از اقرب الموارد ).

شربب. [ ش ُ ب َ ] ( اِخ ) وادیی است در بین یمامه و بصره در طریق مکه. ( از معجم البلدان ).

شربب . [ ش ُ ب َ ] (اِخ ) وادیی است در بین یمامه و بصره در طریق مکه . (از معجم البلدان ).


شربب . [ ش ُ ب ُ ] (ع اِ) گیاه برهم نشسته ٔ یکدیگر را پوشیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انبوه از گیاه . غملی . اما این کلمه در شعر لبید شرببه با «هاء» آمده است . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: