کلمه جو
صفحه اصلی

خدر شدن

فرهنگ فارسی

باطل شدن موقت حس لمس اندامی زنده کرخت شدن .

لغت نامه دهخدا

خدر شدن. [ خ َ دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )باطل شدن موقت حس لمس اندامی زنده ، کرخت شدن. خواب رفتن. سِر شدن. کَرِخ شدن. ( یادداشت به خط مؤلف ).


کلمات دیگر: