کلمه جو
صفحه اصلی

رزم جستن

فرهنگ فارسی

جنگ طلبیدن جنگ خواستن رزمجویی کردن .

لغت نامه دهخدا

رزم جستن. [ رَ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب )جنگ طلبیدن. جنگ خواستن. رزمجویی کردن :
بدو گفت شاه ای خردمند پور
برادر همی رزم جوید تو سور.
فردوسی.
تهمتن بدو گفت کای شهریار
ترا رزم جستن نیاید بکار.
فردوسی.


کلمات دیگر: