کلمه جو
صفحه اصلی

شذر مذر

فرهنگ فارسی

دو اسمند که یک اسم بشمار آیند و چون خمسه عشر و مبنی بر فتحند محلا منصوب بنابر حالیت و مذر از اتباع است و گفته اند که میم آن بدل از بائ باشد که آن از بذر مشتق است و در مثل ببائ آمده است .

لغت نامه دهخدا

شذرمذر. [ ش َ ذَ رَ م َ ذَ رَ ] ( ع اِ مرکب ، از اتباع ) دو اسمند که یک اسم به شمار آیند و چون خمسة عشر و مبنی بر فتحند محلاً منصوب بنابر حالیت و مذر از اتباع است و گفته اند که میم آن بدل از باء باشد و آن از بذر مشتق است و در مثل به باء آمده است. ( از اقرب الموارد ): تفرقوا شذرمذر، محرکه و یکسر اولها؛ رفتند متفرق و پریشان. ( منتهی الارب ). متفرق. پراکنده. رجوع به شذربذر شود.


کلمات دیگر: