کلمه جو
صفحه اصلی

در طلب

فرهنگ فارسی

طالب در جویای در

لغت نامه دهخدا

درطلب. [ دُطَ ل َ ] ( نف مرکب ) طالب در. جویای دُر :
چون درطلب از برای فرزند
می بود چو کان لعل در بند.
نظامی.
از درطلبان آن خزانه
دلاله هزار در میانه.
نظامی.


کلمات دیگر: