کلمه جو
صفحه اصلی

بت شکنی

فارسی به انگلیسی

iconoclasm

مترادف و متضاد

iconoclasm (اسم)
شمایل شکنی، بت شکنی

فرهنگ فارسی

بت شکن بت شکستن

لغت نامه دهخدا

بت شکنی. [ ب ُ ش ِ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل بت شکن. کسر صنم. شکستن بت. بت شکستن. عمل بت شکستن. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بت شکنی (قرآن). حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای مبارزه با بت پرستی ، بتهای قومش را شکست.
اقدام ابراهیم (علیه السلام) به شکستن بتهای قومش:ولقد ءاتینآ إبرهیم رشده من قبل ...• وتاللّه لأکیدنّ أصنمکم بعد أن تولّوا مدبرین • فجعلهم جذذا إلّاکبیرا لَّهم لعلّهم إلیه یرجعون. وإنّ من شیعته لإبرهیم • فراغ إلی ءالهتهم ...• فراغ علیهم ضربا بالیمین.
نشکستن بت بزرگ
شکستن همه بتها از سوی ابراهیم (علیه السلام) به جز بت بزرگ، با انگیزه رجوع بت پرستان و درک ناتوانی بتها:ولقد ءاتینآ إبرهیم رشده من قبل وکنّا به علمین • وتاللّه لأکیدنّ أصنمکم بعد أن تولّوا مدبرین • فجعلهم جذذا إلّاکبیرا لَّهم لعلّهم إلیه یرجعون. در مرجع ضمیر «إلیه» سه احتمال وجود دارد: ۱. به ابراهیم (علیه السلام) برگردد؛ ۲. به «کبیراً» برگردد؛ ۳. به «اللّه» راجع باشد. برداشت براساس احتمال دوم است.
نسبت شکستن بتها به بت بزرگ
نسبت شکستن بتها به بت بزرگ، از سوی ابراهیم (علیه السلام) با هدف بیداری بت پرستان:قال بل فعله کبیرهم هذا فسلوهم إن کانوا ینطقون.


کلمات دیگر: