کلمه جو
صفحه اصلی

زعو

فرهنگ فارسی

عدل نمودن و داوری کردن

لغت نامه دهخدا

زعو. [ زَع ْوْ ] ( ع مص ) عدل نمودن. داوری کردن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: