پناهگاه ساختن
سپر ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سپر ساختن.[ س ِ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ) پناهگاه ساختن :
بر آن گری تو که از صبر همچو تیغ خطیب
به پیش صاعقه هجر تو سپر سازد.
بر آن گری تو که از صبر همچو تیغ خطیب
به پیش صاعقه هجر تو سپر سازد.
مجیر بیلقانی.
کلمات دیگر: