مخفف اسپرنگ است
سپرنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سپرنگ. [ س ِ رَ ] ( اِخ ) مخفف اسپرنگ است :
میرفت و همی آمد بر من بگه صبح
چون پیک سبک از سپرنگی بسمرقند.
میرفت و همی آمد بر من بگه صبح
چون پیک سبک از سپرنگی بسمرقند.
سوزنی ( از آنندراج ).
رجوع به اسپرنگ شود.کلمات دیگر: