کلمه جو
صفحه اصلی

ختکه

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کفر آور بخش گیلان شهرستان شاه آباد .

لغت نامه دهخدا

ختکه. [ خ ُ ت َ ک َ ] ( اِ ) کوچکترین نوع مرغابی در سواحل بحر خزر است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

ختکه. [ خ ُ ک ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 28 هزارگزی شمال خاوری گیلان و کنار راه فرعی گل کش به قیطون. این ناحیه در دشت واقع و هوایش معتدل است. بآنجا100 تن سکونت دارند که بزبان کردی تکلم میکنند. آب آنجا از چاه ، محصولاتش غلات دیم و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. مردم آن ناحیه از طایفه منیشی ازاصل کلهر هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

ختکه . [ خ ُ ت َ ک َ ] (اِ) کوچکترین نوع مرغابی در سواحل بحر خزر است . (یادداشت بخط مؤلف ).


ختکه . [ خ ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 28 هزارگزی شمال خاوری گیلان و کنار راه فرعی گل کش به قیطون . این ناحیه در دشت واقع و هوایش معتدل است . بآنجا100 تن سکونت دارند که بزبان کردی تکلم میکنند. آب آنجا از چاه ، محصولاتش غلات دیم و لبنیات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. مردم آن ناحیه از طایفه ٔ منیشی ازاصل کلهر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).



کلمات دیگر: