کلمه جو
صفحه اصلی

بکاغذ بردن

فرهنگ فارسی

به بلندترین درجات بزرگواری کسی را سرافراز کردن ٠ بعزت تمام بردن ٠ بعزت بردن ٠

لغت نامه دهخدا

بکاغذ بردن. [ ب ِ غ َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) به بلندترین درجات بزرگواری کسی را سرافراز کردن. ( ناظم الاطباء ). بعزت تمام بردن. ( آنندراج ). بعزت بردن. ( شرفنامه منیری ) :
نه قندی که مردم بصورت خورند
که ارباب معنی بکاغذ برند.
سعدی ( از آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ).
و رجوع به مجموعه مترادفات ص 332 ومؤید الفضلاء شود.


کلمات دیگر: