کلمه جو
صفحه اصلی

مشعور

فرهنگ فارسی

دانستن و دریافتن

لغت نامه دهخدا

مشعور. [ م َ ] ( ع مص ) دانستن و دریافتن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مشعوراء. مشعورة. رجوع به شعر شود.


کلمات دیگر: