بدخواه و گمراه بدسرشت
تیره باطن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تیره باطن. [ رَ / رِ طِ ] ( ص مرکب ) بدخواه و گمراه. ( ناظم الاطباء ). بدسرشت. تیره دل. خلاف روشن ضمیر :
ابر رحمت فیض ها در دامن تر می برد
تیره باطن را نظر بر ظاهر حال است و بس.
ابر رحمت فیض ها در دامن تر می برد
تیره باطن را نظر بر ظاهر حال است و بس.
رضی دانش ( از آنندراج ).
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: