کلمه جو
صفحه اصلی

امپراطوری

فارسی به انگلیسی

empire


empire, imperial

فرهنگ فارسی

۱ - شاهنشاهی کردن . ۲ - سلطنت و حکومتی که در رائ س آن امپراطور قرار دارد . ۳ - مجموع. ممالک و نواحیی که تحت سلطنت امپراطور است شاهنشاهی . ۴ - مجموع. ممالکی که تحت نظر دولتی مقتدر اداره شود.

لغت نامه دهخدا

امپراطوری. [ اِ پ ِ ] ( حامص ) رجوع به امپراتوری شود.

پیشنهاد کاربران

غرورم یک امپراتوری کبیر است


کلمات دیگر: