کلمه جو
صفحه اصلی

بازگردانی

فارسی به انگلیسی

restitution, restoration, return

مترادف و متضاد

repeal (اسم)
لغو، فسخ، الغاء، بازگردانی

restitution (اسم)
جبران، تلافی، غرامت، اعاده، بازگردانی، ارتجاع

repercussion (اسم)
پس زنی، برگشت، عکس العمل، دفع، واکنش، انعکاس، بازگردانی، دفع یا پیشگیری

rendition (اسم)
تفسیر، تسلیم، تحویل، ترجمه، بازگردانی

فرهنگ فارسی

عملیات نجات کشتیِ در معرض خطر و تجهیزات و کالای آن در قبال دریافت پاداش


دانشنامه عمومی

[گَ] (فا) 1- ترجمه 2- بازگرداندن، برگرداندن


فرهنگستان زبان و ادب

{salvage} [حمل ونقل دریایی] عملیات نجات کشتیِ در معرض خطر و تجهیزات و کالای آن در قبال دریافت پاداش

پیشنهاد کاربران

خورشید

بازیافت کردن


کلمات دیگر: