کلمه جو
صفحه اصلی

پایشگر

فارسی به انگلیسی

observant, protector


فرهنگ فارسی

[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی برای پاییدن و مشاهدۀ فعالیت‌ها در سامانۀ پردازشی به‌منظور تحلیل‌های بعدی [مهندسی مخابرات] شخص یا سامانۀ ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه


فرهنگستان زبان و ادب

{monitor} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی برای پاییدن و مشاهدۀ فعالیت ها در سامانۀ پردازشی به منظور تحلیل های بعدی [مهندسی مخابرات] شخص یا سامانۀ ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه


کلمات دیگر: