بادبانی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن . ۲ - کشتی رانی .
پردهای از ابر فرعی با گسترش افقی زیاد، نزدیک یا متصل به قسمت بالای یک یا چند ابر کومهای که گاهی در این ابر فرعی فرومیروند
لغت نامه دهخدا
بادبانی. ( حامص مرکب ) همچون بادبان بودن و عمل کردن. مجازاً، بسرعت بردن :
آسمان در کشتی عمرم کند دائم دو کار
گاه ِ شادی بادبانی وقت انده لنگری.
آسمان در کشتی عمرم کند دائم دو کار
گاه ِ شادی بادبانی وقت انده لنگری.
انوری ( از شرفنامه منیری ).
|| کشتی رانی. ( ناظم الاطباء ).فرهنگستان زبان و ادب
{velum} [علوم جَوّ] پرده ای از ابر فرعی با گسترش افقی زیاد، نزدیک یا متصل به قسمت بالای یک یا چند ابر کومه ای که گاهی در این ابر فرعی فرومی روند
کلمات دیگر: