مترادف مغبون کردن : زیان زدن، ضرر زدن، زیان دیده کردن، خسارت دیدن، گول زدن
مغبون کردن
مترادف مغبون کردن : زیان زدن، ضرر زدن، زیان دیده کردن، خسارت دیدن، گول زدن
فارسی به انگلیسی
to cheat
gull, overcharge, shortchange, stick, sting, surcharge, trick
فارسی به عربی
احتیال , اخدع , نورس
مترادف و متضاد
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن
گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن
گول زدن، حفر کردن، مغبون کردن، گود کردن، حریصانه خوردن
فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن
گول زدن، مغبون کردن، گوش بری کردن
گول زدن، فریب دادن، مغبون کردن، شعبده بازی کردن
زیان زدن، ضرر زدن، زیاندیده کردن، خسارتدیدن
گول زدن
۱. زیان زدن، ضرر زدن، زیاندیده کردن، خسارتدیدن
۲. گول زدن
کلمات دیگر: