مترادف مغلوب کردن : شکست دادن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیره شدن، برنده شدن، بردن، مجاب کردن
مغلوب کردن
مترادف مغلوب کردن : شکست دادن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیره شدن، برنده شدن، بردن، مجاب کردن
فارسی به انگلیسی
defeat, overmaster, overpower, subdue, vanquish
فارسی به عربی
لعقة
مترادف و متضاد
تسلیم کردن، تسخیر کردن، فتح کردن، مغلوب کردن، پیروزی یافتن بر، غالب امدن، ستاندن
مغلوب کردن، بزمین زدن، فائق امدن، زیاد میوه دادن
مغلوب کردن، زبانه کشیدن، تازیانه زدن، لیسیدن، زبان زدن
شکست دادن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیرهشدن
برنده شدن، بردن
مجاب کردن
۱. شکست دادن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیرهشدن
۲. برنده شدن، بردن
۳. مجاب کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) شکست دادن چیره شدن .
پیشنهاد کاربران
به زانو درآوردن کسی
کلمات دیگر: