کلمه جو
صفحه اصلی

افزاینده

فارسی به انگلیسی

increasing, growing, crescent, augmenter, amplifier, cumulative, step-up, incressing, [n.rare.] augmenter

increasing, crescent, [n.rare.] augmenter


amplifier, cumulative, step-up


فارسی به عربی

مضاف

مترادف و متضاد

augmentor (اسم)
افزاینده، زیاد کننده

multiplier (اسم)
افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویت کننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش

additive (صفت)
افزودنی، افزایشی، افزاینده

augmentative (صفت)
افزاینده، متراکم شونده، متراکم کننده

فرهنگ فارسی

( اسم ) زیاد کننده افزون کننده .

لغت نامه دهخدا

افزاینده. [ اَ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) نامی. بالنده. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). آنچه فزونی پذیر باشد. آنچه افزایش یابد. آنچه روح نباتی داشته باشد : کسی بپرسد که درخت چه باشد؟... گویندش درخت جسمی باشد افزاینده. ( از یادداشت دهخدا از ناصرخسرو ).

فرهنگ عمید

۱. زیاد کننده، افزون کننده.
۲. چیزی که قابلیت زیاد شدن دارد، فزاینده.

دانشنامه عمومی

افزاینده، به بخش کوتاهی از دی ان آ می گویند که می تواند به برخی پروتئین های ویژه بچسبد و با این کار رونویسی ژن را در یک خوشهٔ ژن افزایش دهد. با اینکه افزاینده ها گونه ای ساماندهندهٔ همسو هستند ولی نیازی نیست که نزدیک ژن هایی باشند که روی آنها اثر می گذارند. با این وجود گاهی برای کارکردشان نیاز است که بر روی همان فام تنی (کروموزوم) باشند که ژن بر رویش جای دارد.


کلمات دیگر: