کلمه جو
صفحه اصلی

افترا زدن

فارسی به انگلیسی

asperse, defame, libel, slander

فارسی به عربی

تشهیر , عیب

مترادف و متضاد

libel (فعل)
متهم کردن، افترا زدن

blemish (فعل)
خوار کردن، عیب دار کردن، بد نام کردن، لکه دار کردن، خسارت وارد کردن، اسیب زدن، افترا زدن

calumniate (فعل)
بد نام کردن، لکه دار کردن، افترا زدن، بهتان زدن به

فرهنگ فارسی

تهمت زدن . دروغ بستن بکسی

لغت نامه دهخدا

افترا زدن. [ اِ ت ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) تهمت زدن. دروغ بستن بکسی. بدروغ چیزی بکسی بستن. و رجوع به افتراء شود.

جدول کلمات

اتهام


کلمات دیگر: