مترادف مغلق : ابهام آمیز، پیچیده، دشوار، سخت، صعب، غامض، مبهم، مشکل، معقد
متضاد مغلق : ساده، سهل
برابر پارسی : پیچیده، دشوار، بسته، سخت
abstruse
abstruse, jawbreaker
محصور , مسدود , محرمانه , بسته , ممنوع الورود
ابهامآمیز، پیچیده، دشوار، سخت، صعب، غامض، مبهم، مشکل، معقد ≠ ساده، سهل
مغلق . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) تیری است از تیرهای قمار یا تیر هفتم در مضعف قمار. ج ، مغالیق ، مغالق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و گویند مغالق از صفات تیرهایی است که به هدف خورد و از نامهای آن نیست .(از اقرب الموارد). || کلیدان . (ناظم الاطباء). مِغلاق . (اقرب الموارد). و رجوع به مغلاق شود.
قطران (دیوان چ محمد نخجوانی ص 12).
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 409).