( اسم ) جمع معلومه ( معلوم ) : خلاقی که معلومات مبدعات فطرتش از کمال قدرت او یک داستان است .
فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ج . معلوم ، دانسته ها، مجموعة آگاهی ها.
لغت نامه دهخدا
معلومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ معلومة تأنیث معلوم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چیزهای دانسته شده و علوم. ( ناظم الاطباء ) : خلاقی که معلومات مبدعات فطرتش از کمال قدرت او یک داستان است. ( جهانگشای جوینی ). دریغ از شما که معلومات خود را به مجهولات ارباب غرض مشوب می سازید. ( میرزاتقی صاحبدیوان علی آباد ). - الایام المعلومات ؛ ده روز ذی الحجه. ( منتهی الارب ). ده روز ذی حجه که حاجیان حج می کنند. ( ناظم الاطباء ). دهه اول ذی الحجه و آخر آن روز قربان است. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
مجموعۀ آگاهی ها و اطلاعات.
فرهنگ فارسی ساره
دانسته ها
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَّعْلُومَاتٍ: معلومها - دانسته شده ها - مشخصها معنی حِکْمَةَ: معرفت علمی است در حدی که نافع باشد -علمی که کاربردی باشد -نوعی حکم که سستی در آن نیست(بر وزن فعلة که وزنی است مخصوص افاده نوع ، یعنی دلالت بر نوع معنائی میکند که در این قالب در آمده پس حکمت به معنای نوعی احکام و اتقان و یا نوعی از امر محکم و متقن اس... ریشه کلمه: علم (۸۵۴ بار)