کلمه جو
صفحه اصلی

حاز

فرهنگ فارسی

بریدگی دو شوخ پینه سینه شتر از آسیب آرنج وی

لغت نامه دهخدا

حاز. [ حازز ] ( ع اِ ) بریدگی دو شوخ پینه سینه شتر از آسیب آرنج وی ، پس اگر خون برآید گویند: بالبعیر حاز و اگر خون نه برآید بالبعیر ماسح خوانند. ( از منتهی الارب ). به حاز، یقال اذا اصاب المرفق طرف کرکرة البعیر فقطعه و ادماه و ان لم یدمه قیل : به ماسح. ( اقرب الموارد ). || حزت حازة من کوعها، مثل ، یضرب فی اشتغال القوم بامرهم عن غیره. ( منتهی الارب ). والضمیر للجاریة. ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

حاز (به عربی: حاز) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان صنعا واقع شده است.
فهرست شهرهای یمن


کلمات دیگر: