لاغر مهزول برانگیختگی و تحریض بدشمنی
غراه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( غراة ) غراة. [ غ َ ] ( ع ص ) لاغر.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مهزول. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) برانگیختگی و تحریض به دشمنی. ( منتهی الارب ). اسم مصدر از اغراء. ( از اقرب الموارد ).
غراة. [ غ َ ] (ع ص ) لاغر.(منتهی الارب ) (آنندراج ). مهزول . (اقرب الموارد). || (اِمص ) برانگیختگی و تحریض به دشمنی . (منتهی الارب ). اسم مصدر از اغراء. (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: